کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به هر محفل که شمعی زآتش پروانه می‌سوزد

    ز حسرت بس دل دیوانه و فرزانه می‌سوزد

    شب هجران خیالش زد چنان بر خرمنم آتش

    که برق شعله‌ام هم شمع و هم پروانه می‌سوزد

    در این ویرانه آن دیوانه آتش‌نهادم من،

    که هرشب از شرار ناله‌ام ویرانه می‌سوزد

    چنانم از جگر آتش برون آید که بر ساغر

    نهم گر لعل لب، هم باده هم پیمانه می‌سوزد

    خیالت بر من دیوانه، در ویرانه برق‌آسا

    شراری زد که هم ویرانه هم دیوانه می‌سوزد

    شدم در بزم هر آتش‌پرست افسانه عشقت

    چو خرمن پیکرم از برق آن افسانه می‌سوزد

    نه من پروانه‌سان هردم زنم آتش به بال و پر

    که از سودای عشقت شمع در کاشانه می‌سوزد

    چنان از عشق سوزد افسرا، جانانه‌ام پیکر

    که پنداری تو برق آشنا بیگانه می‌سوزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha