به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
عاشق نتوان گفت که در بند نباشد
در بند گرفتاری، خرسند نباشد
در عشق به مایی و منی یار نگردد
در بند خودی در غم دلبند نباشد
تا چند فریبم دهی ای دوست که شکر،
شیرین بود آنجا که شکرخند نباشد
در زلف پریشان تو دل ها همه جمعند
ما راست دلی شیفته، مپسند نباشد
گفتی نکشد هیچ تنی پیکر الوند
ما را غم عشقت، کم از الوند نباشد
با آن لب شیرین دو سه دشنام بیامیز
هرچند بود تلخ، کم از قند نباشد
هرگز نبرم شکوه دلدار به اغیار
افسر، گله از یار خوشایند نباشد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.