کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نوبهار آمد و هرکس به هوای چمن است

    نوبهار منی و روی تو بستان من است

    حیوانی است که بی گلشن آن روی نکوی

    خاطرش را هوس سبزه و میل چمن است

    آدمی را که در این فصل بباید طربی

    با رخ و قد تو حاجت چه به سرو و سمن است

    دگر از فیض هوا، پیرهن استبرق

    هرچه بینی به چمن، در بدن نسترن است

    لیکن آن کاخ که باغ آمده در موسم گل

    چمن و نسترنش، دلبر نازک بدن است

    قمری و فاخته دانی که چه گوید بر سرو،

    نسترن را به تن از حسرت قدت کفن است

    چمن آراش نگه دارد از آسیب خزان،

    باغ ما را، که انار لب و سیب ذقن است

    طوطیانیم چو افسر، همه شیرین‌منطق

    شکر ما لب جانانه شیرین‌سخن است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha