کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز سنبل بند بر دل می‌گذارد موی این صحرا

    دماغ گل پریشان می‌شود از بوی این صحرا

    کدامین شکرین لب کرد بارانداز این وادی

    که می‌جوشد به جای آب شیر از جوی این صحرا

    به هر سو می‌کند تا چشم کار افتاده فرش گل

    چو شبنم می‌توان مالید رو بر روی این صحرا

    گلستان را به بلبل بخش و شیرین را به خسرو ده

    برو دنبال مجنون گیر و رو کن سوی این صحرا

    ز بس مانده است باز از هر طرف چشم تماشایی

    به جای سبزه مژگان می‌چرد آهوی این صحرا

    جنون را پیشه کن قصاب و غم را تیشه بر پا زن

    که عشرت می‌توانی کرد در پهلوی این صحرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha