کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز من دل برده دلداری که از اهل وفا رنجد

    نماید صلح با بیگانه و از آشنا رنجند

    به تقریبی که رنگش نسبتی با خون من دارد

    کف پایش مدام از الفت رنگ حنا رنجد

    هلاکم می‌کند با آنکه می‌رنجد زمن بیجا

    چه سازم گر خداناخواسته روزی بجا رنجد

    به نوعی بسته راه گفتگو از شش جهت با من

    که در پیغام بوی زلفش از باد صبا رنجد

    به بزم دوستی دل بسته‌ام نازک مزاجی را

    که در پهلوی خود از بستن بند قبا رنجد

    اگر داند که بگذشته است جز او در دلم عمری

    مثال عارضش ز آیینه گیتی‌نما رنجد

    نهد زخم خدنگش دست رد بر سینه مرهم

    مرا در دل بود قصاب دردی کز دوا رنجد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha