کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا که هست ز هر باب کردگار حفیظ

    به هر دری که نهم روی هست یار حفیظ

    شدیم تفرقه از باد غم در این وادی

    مگر تو ام شوی ای آتشین عذار حفیظ

    به هم رسان گل داغی وز آتش ایمن باش

    چرا که نخل چمن را است برگ و بار حفیظ

    به دوست دشمنی دهر، اعتبار مکن

    نگشته است به کس دهر کج‌مدار حفیظ

    به پاس جلوه معشوق عشوه در کار است

    کسی به گل نتواند شدن چون خار حفیظ

    به زیر سایه کم‌فرصتان پناه مبر

    نگرددت دم شمشیر آبدار حفیظ

    به گریه کوش که آتش نسوزدت قصاب

    مگر همان شودت چشم اشگبار حفیظ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha