کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رفتی ز چشم و ماند به‌جا ماجرای تو

    خالی است در دو دیده‌ام ای دوست جای تو

    گویی که روشناییم از دیده رفته است

    تا گریه شسته از نظرم خاک پای تو

    خاکم به سر که از دل و جان در وجود من

    چیزی نمانده است که سازم فدای تو

    بسیار گشته‌ام به گلستان ندیده‌ام

    یک برگ گل به شوخی رنگ قبای تو

    باید برونش از قفس سینه کرد زود

    مرغ دلی که پر نزند در هوای تو

    پنهان مکن ز آینه رخسار خویش را

    چندان که کسب نور کند از صفای تو

    بگشا دری ز لطف که قصاب دیده را

    کرده است حلقه در دولت‌سرای تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha