قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۷۷: رفتی ز چشم و ماند بهجا ماجرای تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتی ز چشم و ماند به جا ماجرای تو خالی است در دو دیده ام ای دوست جای تو گویی که روشناییم از دیده رفته است تا گریه شسته از نظرم خاک پای تو خاکم به سر که از دل و جان در وجود من چیزی نمانده است که سازم فدای تو بسیار گشته ام به گلستان ندیده ام یک برگ گل به شوخی رنگ قبای تو باید برونش از قفس سینه کرد زود مرغ دلی که پر نزند در هوای تو پنهان مکن ز آینه رخسار خویش را چندان که کسب نور کند از صفای تو بگشا دری ز لطف که قصاب دیده را کرده است حلقه در دولت سرای تو قصاب کاشانی