کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کم خور ای روشن‌ضمیر از سفره دو نان و نمک

    نیست آسان خوردن دانا دل از نادان نمک

    می‌خورند از بس‌که با یکدیگر از روی نفاق

    عالمی را در حقیقت کرده سرگردان نمک

    قدر مردان بر طرف شد زین نمک‌نشناس چند

    تا به کی نوشند این مردان ز نامردان نمک

    شرط‌ها دارد به‌جا آوردن آن مشگل است

    خوردن آسان نیست ور یک ذرّه با رندان نمک

    لقمه‌ای بی خون زخم دل گوارای تو نیست

    درد اگر خواهی مخور از دست بی‌دردان نمک

    از برای امتحان ناکس و کس کافی است

    یک سرانگشتی که بخشد در بن دندان نمک

    دوش گریان می‌شدم قصاب از کویش که ریخت

    آن سراپا ناز بر زخم دلم خندان نمک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha