به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
میرسد هر لحظه زخم تازه بر جان بیغلط
کرده مژگانت دلم را تیرباران بیغلط
عمر جاویدان نهان در چشمه لبهای او است
میدهد خضرم نشان آب حیوان بیغلط
نیست جز لعل تو درمان در جهان درد مرا
نسخه میبندد طبیب دردمندان بیغلط
از فریب کفر چشمش نیستم ایمن اگر
رو کند بر قبله آن برگشته مژگان بیغلط
مدعای دل سراغ غنچه لبهای او است
میکند هر صبحدم سیر گلستان بیغلط
قاتل فرهاد شیرین بود از آن غافل مباش
گر شود آن لعل شکّربار خندان بیغلط
بر سر راهش نشین قصاب پنهان از نظر
شاید آن شوخت کند امروز قربان بیغلط
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.