کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آب شد دل دست و پا از من نمی‌آید دگر

    قطره شد دریا شنا از من نمی‌آید دگر

    دیده شد تا هم‌نشین با چشم مست سرمه‌دار

    لب فرو بستم صدا از من نمی‌آید دگر

    چون حباب از تنگ ظرفی در تو ای دریای حسن

    یک نفس بودن جدا از من نمی‌آید دگر

    بی تو‌ام غمگین‌تر از شام غریبان، همچو صبح

    خنده دندان‌نما از من نمی‌آید دگر

    می‌کنم رنگین به خون خویشتن سرپنجه را

    خواهش رنگ حنا از من نمی‌آید دگر

    کرده‌ام راضی به بوی استخوانی خویش را

    طعمه جویی چون هما از من نمی‌آید دگر

    هجر را قصاب تدبیری به غیر از وصل نیست

    فکر درد بی‌دوا از من نمی‌آید دگر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha