کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پس از دیدار قاصد چون فتادم دیده بر کاغذ

    شد افشان بس که اشگ حسرتم پاشیده بر کاغذ

    ز تنگی‌های جا دارد درون سینه از شوقش

    نفس را بر دلم چون رشته پیچیده بر کاغذ

    کند تا در جواب نامه‌اش حرف وفا پیدا

    تهی شد از نگه بس دیده‌ام گردیده بر کاغذ

    کبوتر را به پر چسبیده مکتوبش ز شیرینی

    ز شوخی بس لبش بر حال من خندیده بر کاغذ

    ز شرح نامه‌ام حرف محبت در میان گم شد

    نگاه آن دل‌ربا می‌کرد تا دزدیده بر کاغذ

    ز شوقش قاصد آتش هر قدم در زیر پا دارد

    تو پنداری سپند از خال او پاشیده بر کاغذ

    نباشد دور اگر چون برگ گل از یکدگر پاشد

    به رنگ غنچه از بس نام او بالیده بر کاغذ

    جواب نامهٔ آن شوخ را قصاب خونین دل

    حنایی کرده از بس روی خود مالیده بر کاغذ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha