به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قصاب کاشانی

قصاب کاشانیغزلیاتشمارهٔ ۱۰۱: به عشقی کرده‌ام در بحر مأوا تا چه پیش آید

1400عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به عشقی کرده‌ام در بحر مأوا تا چه پیش آید

به دامن چون صدف پیچیده‌ام پا تا چه پیش آید

چو کف پامال طوفانم چو خس سیلی‌خور موجم

سراسر می‌روم در روی دریا تا چه پیش آید

در این گلزار در جایی به یاد سرو بالایی

به خاک افتاده‌ام با قد رعنا تا چه پیش آید

دلیل راهم امشب مژده خواب پریشان شد

به زلفش می‌کنم پیوند سودا تا چه پیش آید

گهی در ششدر و گه در گشاد از خصم افتادم

قماری می‌کنم با اهل دنیا تا چه پیش آید

ز سیلاب سرشک لاله‌گون قصاب در هجرش

پر از خون می‌کنم دامان صحرا تا چه پیش آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۰: بوی عود و بید در مجمر مشخص می‌شود 2شمارهٔ ۱۰۱: به عشقی کرده‌ام در بحر مأوا تا چه ...3شمارهٔ ۱۰۲: بیرون خیالت از دل غافل نمی‌رود 4شمارهٔ ۱۰۳: اسیران را زیانی از گرفتاری نمی‌با ...5شمارهٔ ۱۰۴: به هر نفس دلم از داغ یار لرزد و ر ...6شمارهٔ ۱۰۵: عزیزا چون به من دل مهربان کردی خو ...7شمارهٔ ۱۰۶: هر دم از شوق تو چشم اشگبارم گل کن ...8شمارهٔ ۱۰۷: در حدیث لعلش آتش از زبان می‌چکد 9شمارهٔ ۱۰۸: برافکندی ز رخ تا پرده ظلمت از جها ...10شمارهٔ ۱۰۹: لبش بر گردن عاشق بسی حقّ نمک دارد 11شمارهٔ ۱۱۰: نگاهم چون دچار عارض آن دل‌ربا گرد ...12شمارهٔ ۱۱۱: عاقبت کوی تو ما را مسکن دل می‌شود 13شمارهٔ ۱۱۲: دلم شبی که به شکّر لبی خطاب ندارد 14شمارهٔ ۱۱۳: گاه آبادم نماید گاه ویرانم کند 15شمارهٔ ۱۱۴: سر در ره جانان فدا شد چه به جا شد 16شمارهٔ ۱۱۵: عجب مدار گرم دل ز دیدگان بچکد 17شمارهٔ ۱۱۶: نشستن با تو و بر خود نبالیدن ستم ...18شمارهٔ ۱۱۷: آن سرو سیم‌اندام من چون از گلستان ...19شمارهٔ ۱۱۸: تا دست شانه در شکن زلف یار بود 20شمارهٔ ۱۱۹: ز وصلش دور بودم جان ز بس می‌رفت و ...21شمارهٔ ۱۲۰: دلم تا کرد یاد از آن رخ جانانه رو ...22شمارهٔ ۱۲۱: روز نوروز علاج شب هجران نکند 23شمارهٔ ۱۲۲: چون خونم از دو دیده گریان روان شو ...24شمارهٔ ۱۲۳: از ازل در رحم آنگه که حیاتم دادند 25شمارهٔ ۱۲۴: لب‌تشنه نیاز چو بی‌تاب می‌شود 26شمارهٔ ۱۲۵: تنم به هیچ مکان بی رخت قرار ندارد 27شمارهٔ ۱۲۶: روزی که خط به گرد رخش جلوه‌گر شود 28شمارهٔ ۱۲۷: عشق آن روزی که با دل‌ها نمک را تا ...29شمارهٔ ۱۲۸: مگر تیر جفای یار پر در بسترم دارد 30شمارهٔ ۱۲۹: خوبان چو خنده بر من بی‌تاب کرده‌ا ...31شمارهٔ ۱۳۰: از دل اول، باده مهر کارها را می‌ب ...32شمارهٔ ۱۳۱: خورشید تف از عارض تابان تو دارد 33شمارهٔ ۱۳۲: عشق بی‌دردسر نمی‌باشد 34شمارهٔ ۱۳۳: قوّتی نه در تن من نه توانی مانده ...35شمارهٔ ۱۳۴: عمر چون بی آرزوی لعل جانان بگذرد 36شمارهٔ ۱۳۵: وصالت بی‌کسان را جمله کس باشد اگر ...37شمارهٔ ۱۳۶: هرکجا آیینه رخسار او پیدا شود 38شمارهٔ ۱۳۷: درشتی از مزاج سخت‌طینت کم نمی‌گرد ...39شمارهٔ ۱۳۸: از آن رو سرمه دنباله‌دارش قصد جان ...40شمارهٔ ۱۳۹: در دل به جز از عکس رخ دوست نگنجد 41شمارهٔ ۱۴۰: نه دل جدا ز تو بیدادگر توانم کرد 42شمارهٔ ۱۴۱: اسیران جای هم از خاک دامن‌گیر هم ...43شمارهٔ ۱۴۲: بیا که بی گل رویت دلم قرار ندارد 44شمارهٔ ۱۴۳: دل من چون به هوای سفری برخیزد 45شمارهٔ ۱۴۴: در دل خیال یار بسی جلوه می‌کند 46شمارهٔ ۱۴۵: آن کس که شبی دیده بیدار ندارد 47شمارهٔ ۱۴۶: ز من دل برده دلداری که از اهل وفا ...48شمارهٔ ۱۴۷: چون شامِ قدر بر همه مستور می‌شود 49شمارهٔ ۱۴۸: هر دل که تیر غمزه او را هدف شود 50شمارهٔ ۱۴۹: سوختم از هجر تا جانان به فریادم ر ...51شمارهٔ ۱۵۰: خوب‌رویان چون سپاه غمزه را رو می‌ ...52شمارهٔ ۱۵۱: نه همین زآتش عشقت دل و جان می‌سوز ...53شمارهٔ ۱۵۲: عشق‌بازان جمله گلچین گستان تواند 54شمارهٔ ۱۵۳: به چشم عبرت اوضاع جهان گر، دیدنی ...55شمارهٔ ۱۵۴: ای تیغ غمزه تو به وقت غضب لذیذ 56شمارهٔ ۱۵۵: پس از دیدار قاصد چون فتادم دیده ب ...57شمارهٔ ۱۵۶: می‌کند هر دم به قصدم چرخ تقدیر دگ ...58شمارهٔ ۱۵۷: صبح وصال را اثر آمد هزار شکر 59شمارهٔ ۱۵۸: چو باز کرد شکرخنده شد اسیر شکر 60شمارهٔ ۱۵۹: ای خرم آن زمان که بود یار در کنار 61شمارهٔ ۱۶۰: بتی دارم به حسن از کافرستان کافرس ...62شمارهٔ ۱۶۱: ندیدم چون تو شوخ از سرکشی برگشته‌ ...63شمارهٔ ۱۶۲: دارم بتی ز کج کلهان کج‌کلاه‌تر 64شمارهٔ ۱۶۳: شد مرا تا دل ز عکسی روی آن جانانه ...65شمارهٔ ۱۶۴: عشق داد از درد او هر لحظه پیغام د ...66شمارهٔ ۱۶۵: آب شد دل دست و پا از من نمی‌آید د ...67شمارهٔ ۱۶۶: شده‌ست از بس که روز از ماه و ماه ...68شمارهٔ ۱۶۷: ای کعبه ارباب وفا کوی رفوگر 69شمارهٔ ۱۶۸: در قفس جا دارم و غافل ز صیادم هنو ...70شمارهٔ ۱۶۹: تار قانون جهان ساز نگردد هرگز 71شمارهٔ ۱۷۰: آن روز که کردند به دل تخم وفا سبز 72شمارهٔ ۱۷۱: با دل غم‌دیده‌ای صیدافکن عاشق‌نوا ...73شمارهٔ ۱۷۲: گر شوی آشنا به سوز و گداز 74شمارهٔ ۱۷۳: بازم از خون جگر دیده تر شد لبریز 75شمارهٔ ۱۷۴: در دلم عیشی که می‌بینم غم یار است ...76شمارهٔ ۱۷۵: آنچه ناید هرگزم از دست تدبیر است ...77شمارهٔ ۱۷۶: غرقه دریای عشقیم از کنار ما مپرس 78شمارهٔ ۱۷۷: حجاب از رخ چو بردار نگاهش 79شمارهٔ ۱۷۸: گه انیس دشت و گاهی محرم گلزار باش 80شمارهٔ ۱۷۹: به نوعی گرم رفت از سینه بیرون تیر ...81شمارهٔ ۱۸۰: کنی گر رو به صحرا روی صحرا می‌شود ...82شمارهٔ ۱۸۱: ای دل همیشه طالب دیدار یار باش 83شمارهٔ ۱۸۲: قانع دلا به خشگ و تر روزگار باش 84شمارهٔ ۱۸۳: مهی دارم که هرگه پرده بردارد ز رخ ...85شمارهٔ ۱۸۴: به پاسبانی یک قطره آب گوهر خویش 86شمارهٔ ۱۸۵: ماییم و درد و داغ دل بی‌قرار خویش 87شمارهٔ ۱۸۶: هزار حیف کزین عمر پنج‌روزه خویش 88شمارهٔ ۱۸۷: صدای بال جبریل است آواز پر تیرش 89شمارهٔ ۱۸۸: بدان قرار که تن را بود به جان اخل ...90شمارهٔ ۱۸۹: عشق آمد و مرا ز الم می‌کند خلاص 91شمارهٔ ۱۹۰: می‌کند بی‌گنه‌ام هر نفس آن یار قص ...92شمارهٔ ۱۹۱: منم فتاده به راه تو خاکسار مشخّص 93شمارهٔ ۱۹۲: ای پای تا به سر همه عضوت تمام، فی ...94شمارهٔ ۱۹۳: چندان‌که حمد و سجده بود در نماز ف ...95شمارهٔ ۱۹۴: می‌دهد هر ساعتی چشمش شرابم ز اعتر ...96شمارهٔ ۱۹۵: می‌رسد هر لحظه زخم تازه بر جان بی ...97شمارهٔ ۱۹۶: دل به دهر حیله‌گر دادم غلط کردم غ ...98شمارهٔ ۱۹۷: یار هجران وفا کند به غلط 99شمارهٔ ۱۹۸: چون سبزه از کنار گلستان دمیده خط 100شمارهٔ ۱۹۹: به هر کجا که روی باشدت خدا حافظ 101شمارهٔ ۲۰۰: گوییا خط عارض آن دل‌ربا را کرده ح ...102شمارهٔ ۲۰۱: مرا که هست ز هر باب کردگار حفیظ 103شمارهٔ ۲۰۲: من که در بزم تو دارم راه پایی همچ ...104شمارهٔ ۲۰۳: ای ز رخسار تو شب سوختن آموخته شمع 105شمارهٔ ۲۰۴: هم در زمین و هم به سما می‌کنم سما ...106شمارهٔ ۲۰۵: ای قدّ تو چون معنی برجسته مصرع 107شمارهٔ ۲۰۶: لب آن شوخ طالب علم خندان است در و ...108شمارهٔ ۲۰۷: ز دیدن تو شود دیده را حیا مانع 109شمارهٔ ۲۰۸: بسوز بر تن خاکی ز داغ یار چراغ 110شمارهٔ ۲۰۹: تنها نه دل لاله کباب است در این ب ...111شمارهٔ ۲۱۰: رویت از آیینه ای دلدار می‌گیرم سر ...112شمارهٔ ۲۱۱: روز و شب در بزم دوران بی‌قرارم هم ...113شمارهٔ ۲۱۲: دیده تا چند به دیوار تو یا شاه نج ...114شمارهٔ ۲۱۳: مقصد عاشق همین یار است دنیا بر طر ...115شمارهٔ ۲۱۴: گر نخواهی سازدت در بزم بی‌مقدار ح ...116شمارهٔ ۲۱۵: غم از آیینه خاطر زدودم تا شدم عاش ...117شمارهٔ ۲۱۶: گشت آن روزی که پیدا در سرم سودای ...118شمارهٔ ۲۱۷: می‌روم تا کوی جانان آخر از تأثیر ...119شمارهٔ ۲۱۸: کم خور ای روشن‌ضمیر از سفره دو نا ...120شمارهٔ ۲۱۹: ای در نظرم نشو و نمای تو مبارک 121شمارهٔ ۲۲۰: پس از وفاتم اگر بگذری تو بر سر خا ...122شمارهٔ ۲۲۱: دهری که از او کام روا نیست چه حاص ...123شمارهٔ ۲۲۲: عالم همه باطل غم عالم همه باطل 124شمارهٔ ۲۲۳: برنمی‌آید به کار کس ثبات بی محل 125شمارهٔ ۲۲۴: نمی‌رفتم برون از جاده گر هشیار می ...126شمارهٔ ۲۲۵: ز حرف مدعی از الفت دلدار می‌ترسم 127شمارهٔ ۲۲۶: ای شمع دل‌افروز به قربان تو گردم 128شمارهٔ ۲۲۷: بیا که بی تو دمی نیست که اضطراب ن ...129شمارهٔ ۲۲۸: تا بار عشق بر دل پرغم گذاشتیم 130شمارهٔ ۲۲۹: ما اسیران همه مرغان خوش‌الحان همی ...131شمارهٔ ۲۳۰: شد گرم تمنای تو سودای نگاهم 132شمارهٔ ۲۳۱: من آن نخلم که چون در موسم حاصل ثم ...133شمارهٔ ۲۳۲: به عشق تو گر سر نبازم چه سازم 134شمارهٔ ۲۳۳: تا خون خویش در ره جانانه ریختیم 135شمارهٔ ۲۳۴: میان خوب‌رویان تا نمودند انتخاب ا ...136شمارهٔ ۲۳۵: در عشق عاقبت به بلا مبتلا شدیم 137شمارهٔ ۲۳۶: چگونه پیش تو آیم فسانه‌ای که ندار ...138شمارهٔ ۲۳۷: زآتش عشق تو در هرجا که مأوا می‌کن ...139شمارهٔ ۲۳۸: ای خوش آن روز که از خواب گران برخ ...140شمارهٔ ۲۳۹: عاشقم عاشقم به یار قسم 141شمارهٔ ۲۴۰: در هر دو جهان عاقل و فرزانه نباشم 142شمارهٔ ۲۴۱: بر میان تاری ز زلف یار می‌خواهد د ...143شمارهٔ ۲۴۲: مردیم ز غم تا به تو خودکام رسیدیم 144شمارهٔ ۲۴۳: شبی ای مه به پابوست رسیدن آرزو دا ...145شمارهٔ ۲۴۴: سوختم مهر یار را نازم 146شمارهٔ ۲۴۵: درون آشیان از بیضه تا من سر برآور ...147شمارهٔ ۲۴۶: گر در این ظلمت چراغی پیش پا می‌دا ...148شمارهٔ ۲۴۷: ای ز آتش حسن تو شبستان وفا گرم 149شمارهٔ ۲۴۸: کارم ز عقل راست نشد بر جنون زدم 150شمارهٔ ۲۴۹: کجاست دیده که رو سوی یار خویش کنم 151شمارهٔ ۲۵۰: به بزم دهر حرف دشمنی عام است می‌د ...152شمارهٔ ۲۵۱: تا چون نگه توان شد دور از میان مر ...153شمارهٔ ۲۵۲: بهر قتلم داد پیغامی که من می‌خواس ...154شمارهٔ ۲۵۳: با آنکه در قلمرو هستی یگانه‌ام 155شمارهٔ ۲۵۴: گفت دلبر بر من از حسرت نگر گفتم ب ...156شمارهٔ ۲۵۵: همان به دیده غباری که داشتم دارم 157شمارهٔ ۲۵۶: زنم گردم غبار خاطر دلدار می‌گردم 158شمارهٔ ۲۵۷: روزی به دو زانو بر دلدار نشستم 159شمارهٔ ۲۵۸: به چشم کم مبین بر ان من در خسته‌ج ...160شمارهٔ ۲۵۹: ساقی کجاست کز می گلگون نشسته باشی ...161شمارهٔ ۲۶۰: شدم تسلیم درکوی تو منزل را تماشا ...162ارهٔ ۲۶۱: ساقی بیا و در قدح از لطف باده کن 163شمارهٔ ۲۶۲: داغ دل را کرد از چاک آشکارا پیرهن 164شمارهٔ ۲۶۳: نه همچون خال بر کنج لبش جا می‌توا ...165شمارهٔ ۲۶۴: عمری است سراسر که به آزار منم من 166شمارهٔ ۲۶۵: خوش عشرتی است با دل دانا گریستن 167شمارهٔ ۲۶۶: کی شود معلوم هر بیگانه‌ شرح حال م ...168شمارهٔ ۲۶۷: سرکن سخن از آن لب و دفع ممات کن 169شمارهٔ ۲۶۸: شوی هرجا دچار چشمش اظهار محبت کن 170شمارهٔ ۲۶۹: ای که خاک آستانت سجده‌گاه عاشقان 171شمارهٔ ۲۷۰: سراپایم چمن شد بس گل حسرت دمید از ...172شمارهٔ ۲۷۱: عالما علم ز دل‌ها نه تو داری و نه ...173شمارهٔ ۲۷۲: حسن تو از نور است و جان، نیمی از ...174شمارهٔ ۲۷۳: من نمی‌گویم که منع نرگس غماز کن 175شمارهٔ ۲۷۴: مرا که نیست دمی روح در بدن بی تو 176شمارهٔ ۲۷۵: عالمی را کرده سرگردان طواف کوی تو 177شمارهٔ ۲۷۶: درد او هرچند بسیار است در جان باش ...178شمارهٔ ۲۷۷: رفتی ز چشم و ماند به‌جا ماجرای تو 179شمارهٔ ۲۷۸: بیا ای بلبل از من گفتگوهای حزین ب ...180شمارهٔ ۲۷۹: حدیث شام هجر از بلبل طرف چمن بشنو 181شمارهٔ ۲۸۰: به خطّش می‌توان گردید رام آهسته آ ...182شمارهٔ ۲۸۱: می‌رسی از راه و بهر ما صفا آورده‌ ...183شمارهٔ ۲۸۲: شد از فراق توام قامت کشیده خمیده 184شمارهٔ ۲۸۳: منم در عاشقی هم‌طالع پروانه افتاد ...185شمارهٔ ۲۸۴: ای نگه با نظرت هم می و هم میخانه 186شمارهٔ ۲۸۵: با صبر ساختم به وفا می‌برم پناه 187شمارهٔ ۲۸۶: کی جز لبش به جای دگر می‌برم پناه 188شمارهٔ ۲۸۷: ترک سر ناگفته دل بر مهر جانان بست ...189شمارهٔ ۲۸۸: ای شب‌چراغ دل‌ها صهبا است در پیال ...190شمارهٔ ۲۸۹: دلا به کار جهان اضطراب یعنی چه 191شمارهٔ ۲۹۰: ز خود در عشق چون پروانه باید بی‌خ ...192شمارهٔ ۲۹۱: تا کی به بزم شوق غمت جا کند کسی 193شمارهٔ ۲۹۲: تا کی فراق‌نامه‌ات انشا کند کسی 194شمارهٔ ۲۹۳: شود بس از نگاهی عارض آن تندخو رنگ ...195شمارهٔ ۲۹۴: به قدر دوستی بر حال مشتاقان نظر د ...196شمارهٔ ۲۹۵: آنکه رخ بنمود و روشن ساخت جان در ...197شمارهٔ ۲۹۶: رخ نمودی عاشقم کردی گذشتی یار هی 198شمارهٔ ۲۹۷: یاد ما هرگز نکردی یار هی 199شمارهٔ ۲۹۸: جان من گر شدی از صحبت من سیر بگوی 200شمارهٔ ۲۹۹: می‌کنم کعبه صفت طوف سر کوی کسی 201شمارهٔ ۳۰۰: هرگز به کام دل ننشستیم رو‌به‌روی 202شمارهٔ ۳۰۱: ای مهر دل‌فروز گل روی کیستی 203شمارهٔ ۳۰۲: ای تندخو ز چیست که یارم نمی‌شوی 204شمارهٔ ۳۰۳: نفس در سینه‌ام چون ناله تار است پ ...205شمارهٔ ۳۰۴: در کعبه و بتخانه ز حسن تو صنم های 206شمارهٔ ۳۰۵: بس که کردم گریه شد خونابم از اعضا ...207شمارهٔ ۳۰۶: بازآ که ز دل زنگ‌زدا بلکه تو باشی 208شمارهٔ ۳۰۷: بینا نیم آن لحظه که با ما تو نباش ...209شمارهٔ ۳۰۸: بگذشت ز حد کار دل زار کجایی 210شمارهٔ ۳۰۹: به خود چند ای دل بی‌طاقت از افسان ...211شمارهٔ ۳۱۰: مگر آن زمان به حال دل من رسیده با ...212شمارهٔ ۳۱۱: بشنوی گر ز من غمزده پندی مردی 213شمارهٔ ۳۱۲: در ره عشق اگر پیرو دردی مردی 214شمارهٔ ۳۱۳: در زمان ما نمی‌بارد سحاب زندگی 215شمارهٔ ۳۱۴: بر رخ هر آرزو در بند تا محرم شوی 216شمارهٔ ۳۱۵: بتی دارم که لعلش با لب کوثر کند ب ...217شمارهٔ ۳۱۶: مطلع نگاهم شد باز کرده آغوشی 218شمارهٔ ۳۱۷: نیست هم‌دردی که بردارد ز دل بار ک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ