کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به هر نفس دلم از داغ یار لرزد و ریزد

    چو برگ گل که ز باد بهار لرزد و ریزد

    بیا که بی گل روی تو اشگم از سر مژگان

    چو شبنمی است که از نوک خار لرزد و ریزد

    به هم رسان ثمری زین چمن که شاهد دنیا

    شکوفه‌ای است که از شاخسار لرزد و ریزد

    ز آب دیده به راهت همیشه کاسه چشمم

    چو جام پر به کف رعشه‌دار لرزد و ریزد

    برون خرام که وقت است لاله‌های چمن را

    ز شوق روی تو رنگ از عذار لرزد و ریزد

    گرفته پای کسی این دو روز عمر به خونم

    که از لطافتش از کف نگار لرزد و ریزد

    نهاده تازه نهالی قدم ز لطف به چشمم

    که پیش جلوه او سرو، زار لرزد و ریزد

    بس است این همه قصاب آبروی تو دیگر

    در این زمانه بی‌اعتبار لرزد و ریزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha