به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قصاب کاشانی

قصاب کاشانیغزلیاتشمارهٔ ۱۰۵: عزیزا چون به من دل مهربان کردی خوشت باشد

1450عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عزیزا چون به من دل مهربان کردی خوشت باشد

سرافرازم میان عاشقان کردی خوشت باشد

ز روی مهربانی از لب لعل شفابخشت

علاج درد جای ناتوان کردی خوشت باشد

در اول گرچه بودم دور از نزدیک گلزارت

در آخر محرمم در گلستان کردی خوشت باشد

اگر در موسم گل بی‌نصیب از گلشنم کردی

ولی در وقت سنبل باغبان کردی خوشت باشد

مرا در عشق مستقبل به از ماضی بود طالع

توام در عشق‌بازی کاردان کردی خوشت باشد

به‌خاک‌افتاده خود را چو دیدی ای شه خوبان

نگاهی از ترحم سوی آن کردی خوشت باشد

رسد قصاب چون پیش تو نتواند سخن گفتن

نمودی روی و او را بی‌زبان کردی خوشت باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۴: به هر نفس دلم از داغ یار لرزد و ر ...2شمارهٔ ۱۰۵: عزیزا چون به من دل مهربان کردی خو ...3شمارهٔ ۱۰۶: هر دم از شوق تو چشم اشگبارم گل کن ...4شمارهٔ ۱۰۷: در حدیث لعلش آتش از زبان می‌چکد 5شمارهٔ ۱۰۸: برافکندی ز رخ تا پرده ظلمت از جها ...6شمارهٔ ۱۰۹: لبش بر گردن عاشق بسی حقّ نمک دارد 7شمارهٔ ۱۱۰: نگاهم چون دچار عارض آن دل‌ربا گرد ...8شمارهٔ ۱۱۱: عاقبت کوی تو ما را مسکن دل می‌شود 9شمارهٔ ۱۱۲: دلم شبی که به شکّر لبی خطاب ندارد 10شمارهٔ ۱۱۳: گاه آبادم نماید گاه ویرانم کند 11شمارهٔ ۱۱۴: سر در ره جانان فدا شد چه به جا شد 12شمارهٔ ۱۱۵: عجب مدار گرم دل ز دیدگان بچکد 13شمارهٔ ۱۱۶: نشستن با تو و بر خود نبالیدن ستم ...14شمارهٔ ۱۱۷: آن سرو سیم‌اندام من چون از گلستان ...15شمارهٔ ۱۱۸: تا دست شانه در شکن زلف یار بود 16شمارهٔ ۱۱۹: ز وصلش دور بودم جان ز بس می‌رفت و ...17شمارهٔ ۱۲۰: دلم تا کرد یاد از آن رخ جانانه رو ...18شمارهٔ ۱۲۱: روز نوروز علاج شب هجران نکند 19شمارهٔ ۱۲۲: چون خونم از دو دیده گریان روان شو ...20شمارهٔ ۱۲۳: از ازل در رحم آنگه که حیاتم دادند 21شمارهٔ ۱۲۴: لب‌تشنه نیاز چو بی‌تاب می‌شود 22شمارهٔ ۱۲۵: تنم به هیچ مکان بی رخت قرار ندارد 23شمارهٔ ۱۲۶: روزی که خط به گرد رخش جلوه‌گر شود 24شمارهٔ ۱۲۷: عشق آن روزی که با دل‌ها نمک را تا ...25شمارهٔ ۱۲۸: مگر تیر جفای یار پر در بسترم دارد 26شمارهٔ ۱۲۹: خوبان چو خنده بر من بی‌تاب کرده‌ا ...27شمارهٔ ۱۳۰: از دل اول، باده مهر کارها را می‌ب ...28شمارهٔ ۱۳۱: خورشید تف از عارض تابان تو دارد 29شمارهٔ ۱۳۲: عشق بی‌دردسر نمی‌باشد 30شمارهٔ ۱۳۳: قوّتی نه در تن من نه توانی مانده ...31شمارهٔ ۱۳۴: عمر چون بی آرزوی لعل جانان بگذرد 32شمارهٔ ۱۳۵: وصالت بی‌کسان را جمله کس باشد اگر ...33شمارهٔ ۱۳۶: هرکجا آیینه رخسار او پیدا شود 34شمارهٔ ۱۳۷: درشتی از مزاج سخت‌طینت کم نمی‌گرد ...35شمارهٔ ۱۳۸: از آن رو سرمه دنباله‌دارش قصد جان ...36شمارهٔ ۱۳۹: در دل به جز از عکس رخ دوست نگنجد 37شمارهٔ ۱۴۰: نه دل جدا ز تو بیدادگر توانم کرد 38شمارهٔ ۱۴۱: اسیران جای هم از خاک دامن‌گیر هم ...39شمارهٔ ۱۴۲: بیا که بی گل رویت دلم قرار ندارد 40شمارهٔ ۱۴۳: دل من چون به هوای سفری برخیزد 41شمارهٔ ۱۴۴: در دل خیال یار بسی جلوه می‌کند 42شمارهٔ ۱۴۵: آن کس که شبی دیده بیدار ندارد 43شمارهٔ ۱۴۶: ز من دل برده دلداری که از اهل وفا ...44شمارهٔ ۱۴۷: چون شامِ قدر بر همه مستور می‌شود 45شمارهٔ ۱۴۸: هر دل که تیر غمزه او را هدف شود 46شمارهٔ ۱۴۹: سوختم از هجر تا جانان به فریادم ر ...47شمارهٔ ۱۵۰: خوب‌رویان چون سپاه غمزه را رو می‌ ...48شمارهٔ ۱۵۱: نه همین زآتش عشقت دل و جان می‌سوز ...49شمارهٔ ۱۵۲: عشق‌بازان جمله گلچین گستان تواند 50شمارهٔ ۱۵۳: به چشم عبرت اوضاع جهان گر، دیدنی ...51شمارهٔ ۱۵۴: ای تیغ غمزه تو به وقت غضب لذیذ 52شمارهٔ ۱۵۵: پس از دیدار قاصد چون فتادم دیده ب ...53شمارهٔ ۱۵۶: می‌کند هر دم به قصدم چرخ تقدیر دگ ...54شمارهٔ ۱۵۷: صبح وصال را اثر آمد هزار شکر 55شمارهٔ ۱۵۸: چو باز کرد شکرخنده شد اسیر شکر 56شمارهٔ ۱۵۹: ای خرم آن زمان که بود یار در کنار 57شمارهٔ ۱۶۰: بتی دارم به حسن از کافرستان کافرس ...58شمارهٔ ۱۶۱: ندیدم چون تو شوخ از سرکشی برگشته‌ ...59شمارهٔ ۱۶۲: دارم بتی ز کج کلهان کج‌کلاه‌تر 60شمارهٔ ۱۶۳: شد مرا تا دل ز عکسی روی آن جانانه ...61شمارهٔ ۱۶۴: عشق داد از درد او هر لحظه پیغام د ...62شمارهٔ ۱۶۵: آب شد دل دست و پا از من نمی‌آید د ...63شمارهٔ ۱۶۶: شده‌ست از بس که روز از ماه و ماه ...64شمارهٔ ۱۶۷: ای کعبه ارباب وفا کوی رفوگر 65شمارهٔ ۱۶۸: در قفس جا دارم و غافل ز صیادم هنو ...66شمارهٔ ۱۶۹: تار قانون جهان ساز نگردد هرگز 67شمارهٔ ۱۷۰: آن روز که کردند به دل تخم وفا سبز 68شمارهٔ ۱۷۱: با دل غم‌دیده‌ای صیدافکن عاشق‌نوا ...69شمارهٔ ۱۷۲: گر شوی آشنا به سوز و گداز 70شمارهٔ ۱۷۳: بازم از خون جگر دیده تر شد لبریز 71شمارهٔ ۱۷۴: در دلم عیشی که می‌بینم غم یار است ...72شمارهٔ ۱۷۵: آنچه ناید هرگزم از دست تدبیر است ...73شمارهٔ ۱۷۶: غرقه دریای عشقیم از کنار ما مپرس 74شمارهٔ ۱۷۷: حجاب از رخ چو بردار نگاهش 75شمارهٔ ۱۷۸: گه انیس دشت و گاهی محرم گلزار باش 76شمارهٔ ۱۷۹: به نوعی گرم رفت از سینه بیرون تیر ...77شمارهٔ ۱۸۰: کنی گر رو به صحرا روی صحرا می‌شود ...78شمارهٔ ۱۸۱: ای دل همیشه طالب دیدار یار باش 79شمارهٔ ۱۸۲: قانع دلا به خشگ و تر روزگار باش 80شمارهٔ ۱۸۳: مهی دارم که هرگه پرده بردارد ز رخ ...81شمارهٔ ۱۸۴: به پاسبانی یک قطره آب گوهر خویش 82شمارهٔ ۱۸۵: ماییم و درد و داغ دل بی‌قرار خویش 83شمارهٔ ۱۸۶: هزار حیف کزین عمر پنج‌روزه خویش 84شمارهٔ ۱۸۷: صدای بال جبریل است آواز پر تیرش 85شمارهٔ ۱۸۸: بدان قرار که تن را بود به جان اخل ...86شمارهٔ ۱۸۹: عشق آمد و مرا ز الم می‌کند خلاص 87شمارهٔ ۱۹۰: می‌کند بی‌گنه‌ام هر نفس آن یار قص ...88شمارهٔ ۱۹۱: منم فتاده به راه تو خاکسار مشخّص 89شمارهٔ ۱۹۲: ای پای تا به سر همه عضوت تمام، فی ...90شمارهٔ ۱۹۳: چندان‌که حمد و سجده بود در نماز ف ...91شمارهٔ ۱۹۴: می‌دهد هر ساعتی چشمش شرابم ز اعتر ...92شمارهٔ ۱۹۵: می‌رسد هر لحظه زخم تازه بر جان بی ...93شمارهٔ ۱۹۶: دل به دهر حیله‌گر دادم غلط کردم غ ...94شمارهٔ ۱۹۷: یار هجران وفا کند به غلط 95شمارهٔ ۱۹۸: چون سبزه از کنار گلستان دمیده خط 96شمارهٔ ۱۹۹: به هر کجا که روی باشدت خدا حافظ 97شمارهٔ ۲۰۰: گوییا خط عارض آن دل‌ربا را کرده ح ...98شمارهٔ ۲۰۱: مرا که هست ز هر باب کردگار حفیظ 99شمارهٔ ۲۰۲: من که در بزم تو دارم راه پایی همچ ...100شمارهٔ ۲۰۳: ای ز رخسار تو شب سوختن آموخته شمع 101شمارهٔ ۲۰۴: هم در زمین و هم به سما می‌کنم سما ...102شمارهٔ ۲۰۵: ای قدّ تو چون معنی برجسته مصرع 103شمارهٔ ۲۰۶: لب آن شوخ طالب علم خندان است در و ...104شمارهٔ ۲۰۷: ز دیدن تو شود دیده را حیا مانع 105شمارهٔ ۲۰۸: بسوز بر تن خاکی ز داغ یار چراغ 106شمارهٔ ۲۰۹: تنها نه دل لاله کباب است در این ب ...107شمارهٔ ۲۱۰: رویت از آیینه ای دلدار می‌گیرم سر ...108شمارهٔ ۲۱۱: روز و شب در بزم دوران بی‌قرارم هم ...109شمارهٔ ۲۱۲: دیده تا چند به دیوار تو یا شاه نج ...110شمارهٔ ۲۱۳: مقصد عاشق همین یار است دنیا بر طر ...111شمارهٔ ۲۱۴: گر نخواهی سازدت در بزم بی‌مقدار ح ...112شمارهٔ ۲۱۵: غم از آیینه خاطر زدودم تا شدم عاش ...113شمارهٔ ۲۱۶: گشت آن روزی که پیدا در سرم سودای ...114شمارهٔ ۲۱۷: می‌روم تا کوی جانان آخر از تأثیر ...115شمارهٔ ۲۱۸: کم خور ای روشن‌ضمیر از سفره دو نا ...116شمارهٔ ۲۱۹: ای در نظرم نشو و نمای تو مبارک 117شمارهٔ ۲۲۰: پس از وفاتم اگر بگذری تو بر سر خا ...118شمارهٔ ۲۲۱: دهری که از او کام روا نیست چه حاص ...119شمارهٔ ۲۲۲: عالم همه باطل غم عالم همه باطل 120شمارهٔ ۲۲۳: برنمی‌آید به کار کس ثبات بی محل 121شمارهٔ ۲۲۴: نمی‌رفتم برون از جاده گر هشیار می ...122شمارهٔ ۲۲۵: ز حرف مدعی از الفت دلدار می‌ترسم 123شمارهٔ ۲۲۶: ای شمع دل‌افروز به قربان تو گردم 124شمارهٔ ۲۲۷: بیا که بی تو دمی نیست که اضطراب ن ...125شمارهٔ ۲۲۸: تا بار عشق بر دل پرغم گذاشتیم 126شمارهٔ ۲۲۹: ما اسیران همه مرغان خوش‌الحان همی ...127شمارهٔ ۲۳۰: شد گرم تمنای تو سودای نگاهم 128شمارهٔ ۲۳۱: من آن نخلم که چون در موسم حاصل ثم ...129شمارهٔ ۲۳۲: به عشق تو گر سر نبازم چه سازم 130شمارهٔ ۲۳۳: تا خون خویش در ره جانانه ریختیم 131شمارهٔ ۲۳۴: میان خوب‌رویان تا نمودند انتخاب ا ...132شمارهٔ ۲۳۵: در عشق عاقبت به بلا مبتلا شدیم 133شمارهٔ ۲۳۶: چگونه پیش تو آیم فسانه‌ای که ندار ...134شمارهٔ ۲۳۷: زآتش عشق تو در هرجا که مأوا می‌کن ...135شمارهٔ ۲۳۸: ای خوش آن روز که از خواب گران برخ ...136شمارهٔ ۲۳۹: عاشقم عاشقم به یار قسم 137شمارهٔ ۲۴۰: در هر دو جهان عاقل و فرزانه نباشم 138شمارهٔ ۲۴۱: بر میان تاری ز زلف یار می‌خواهد د ...139شمارهٔ ۲۴۲: مردیم ز غم تا به تو خودکام رسیدیم 140شمارهٔ ۲۴۳: شبی ای مه به پابوست رسیدن آرزو دا ...141شمارهٔ ۲۴۴: سوختم مهر یار را نازم 142شمارهٔ ۲۴۵: درون آشیان از بیضه تا من سر برآور ...143شمارهٔ ۲۴۶: گر در این ظلمت چراغی پیش پا می‌دا ...144شمارهٔ ۲۴۷: ای ز آتش حسن تو شبستان وفا گرم 145شمارهٔ ۲۴۸: کارم ز عقل راست نشد بر جنون زدم 146شمارهٔ ۲۴۹: کجاست دیده که رو سوی یار خویش کنم 147شمارهٔ ۲۵۰: به بزم دهر حرف دشمنی عام است می‌د ...148شمارهٔ ۲۵۱: تا چون نگه توان شد دور از میان مر ...149شمارهٔ ۲۵۲: بهر قتلم داد پیغامی که من می‌خواس ...150شمارهٔ ۲۵۳: با آنکه در قلمرو هستی یگانه‌ام 151شمارهٔ ۲۵۴: گفت دلبر بر من از حسرت نگر گفتم ب ...152شمارهٔ ۲۵۵: همان به دیده غباری که داشتم دارم 153شمارهٔ ۲۵۶: زنم گردم غبار خاطر دلدار می‌گردم 154شمارهٔ ۲۵۷: روزی به دو زانو بر دلدار نشستم 155شمارهٔ ۲۵۸: به چشم کم مبین بر ان من در خسته‌ج ...156شمارهٔ ۲۵۹: ساقی کجاست کز می گلگون نشسته باشی ...157شمارهٔ ۲۶۰: شدم تسلیم درکوی تو منزل را تماشا ...158ارهٔ ۲۶۱: ساقی بیا و در قدح از لطف باده کن 159شمارهٔ ۲۶۲: داغ دل را کرد از چاک آشکارا پیرهن 160شمارهٔ ۲۶۳: نه همچون خال بر کنج لبش جا می‌توا ...161شمارهٔ ۲۶۴: عمری است سراسر که به آزار منم من 162شمارهٔ ۲۶۵: خوش عشرتی است با دل دانا گریستن 163شمارهٔ ۲۶۶: کی شود معلوم هر بیگانه‌ شرح حال م ...164شمارهٔ ۲۶۷: سرکن سخن از آن لب و دفع ممات کن 165شمارهٔ ۲۶۸: شوی هرجا دچار چشمش اظهار محبت کن 166شمارهٔ ۲۶۹: ای که خاک آستانت سجده‌گاه عاشقان 167شمارهٔ ۲۷۰: سراپایم چمن شد بس گل حسرت دمید از ...168شمارهٔ ۲۷۱: عالما علم ز دل‌ها نه تو داری و نه ...169شمارهٔ ۲۷۲: حسن تو از نور است و جان، نیمی از ...170شمارهٔ ۲۷۳: من نمی‌گویم که منع نرگس غماز کن 171شمارهٔ ۲۷۴: مرا که نیست دمی روح در بدن بی تو 172شمارهٔ ۲۷۵: عالمی را کرده سرگردان طواف کوی تو 173شمارهٔ ۲۷۶: درد او هرچند بسیار است در جان باش ...174شمارهٔ ۲۷۷: رفتی ز چشم و ماند به‌جا ماجرای تو 175شمارهٔ ۲۷۸: بیا ای بلبل از من گفتگوهای حزین ب ...176شمارهٔ ۲۷۹: حدیث شام هجر از بلبل طرف چمن بشنو 177شمارهٔ ۲۸۰: به خطّش می‌توان گردید رام آهسته آ ...178شمارهٔ ۲۸۱: می‌رسی از راه و بهر ما صفا آورده‌ ...179شمارهٔ ۲۸۲: شد از فراق توام قامت کشیده خمیده 180شمارهٔ ۲۸۳: منم در عاشقی هم‌طالع پروانه افتاد ...181شمارهٔ ۲۸۴: ای نگه با نظرت هم می و هم میخانه 182شمارهٔ ۲۸۵: با صبر ساختم به وفا می‌برم پناه 183شمارهٔ ۲۸۶: کی جز لبش به جای دگر می‌برم پناه 184شمارهٔ ۲۸۷: ترک سر ناگفته دل بر مهر جانان بست ...185شمارهٔ ۲۸۸: ای شب‌چراغ دل‌ها صهبا است در پیال ...186شمارهٔ ۲۸۹: دلا به کار جهان اضطراب یعنی چه 187شمارهٔ ۲۹۰: ز خود در عشق چون پروانه باید بی‌خ ...188شمارهٔ ۲۹۱: تا کی به بزم شوق غمت جا کند کسی 189شمارهٔ ۲۹۲: تا کی فراق‌نامه‌ات انشا کند کسی 190شمارهٔ ۲۹۳: شود بس از نگاهی عارض آن تندخو رنگ ...191شمارهٔ ۲۹۴: به قدر دوستی بر حال مشتاقان نظر د ...192شمارهٔ ۲۹۵: آنکه رخ بنمود و روشن ساخت جان در ...193شمارهٔ ۲۹۶: رخ نمودی عاشقم کردی گذشتی یار هی 194شمارهٔ ۲۹۷: یاد ما هرگز نکردی یار هی 195شمارهٔ ۲۹۸: جان من گر شدی از صحبت من سیر بگوی 196شمارهٔ ۲۹۹: می‌کنم کعبه صفت طوف سر کوی کسی 197شمارهٔ ۳۰۰: هرگز به کام دل ننشستیم رو‌به‌روی 198شمارهٔ ۳۰۱: ای مهر دل‌فروز گل روی کیستی 199شمارهٔ ۳۰۲: ای تندخو ز چیست که یارم نمی‌شوی 200شمارهٔ ۳۰۳: نفس در سینه‌ام چون ناله تار است پ ...201شمارهٔ ۳۰۴: در کعبه و بتخانه ز حسن تو صنم های 202شمارهٔ ۳۰۵: بس که کردم گریه شد خونابم از اعضا ...203شمارهٔ ۳۰۶: بازآ که ز دل زنگ‌زدا بلکه تو باشی 204شمارهٔ ۳۰۷: بینا نیم آن لحظه که با ما تو نباش ...205شمارهٔ ۳۰۸: بگذشت ز حد کار دل زار کجایی 206شمارهٔ ۳۰۹: به خود چند ای دل بی‌طاقت از افسان ...207شمارهٔ ۳۱۰: مگر آن زمان به حال دل من رسیده با ...208شمارهٔ ۳۱۱: بشنوی گر ز من غمزده پندی مردی 209شمارهٔ ۳۱۲: در ره عشق اگر پیرو دردی مردی 210شمارهٔ ۳۱۳: در زمان ما نمی‌بارد سحاب زندگی 211شمارهٔ ۳۱۴: بر رخ هر آرزو در بند تا محرم شوی 212شمارهٔ ۳۱۵: بتی دارم که لعلش با لب کوثر کند ب ...213شمارهٔ ۳۱۶: مطلع نگاهم شد باز کرده آغوشی 214شمارهٔ ۳۱۷: نیست هم‌دردی که بردارد ز دل بار ک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ