کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گاه آبادم نماید گاه ویرانم کند

    چرخ سرگردان نمی‌دانم چه با جانم کند

    طعمه مور ضعیف‌ام عاقبت در زیر خاک

    گر به روی تخت هم‌دوش سلیمانم کند

    گاه بر صدرم نشاند گاه اندازد به خاک

    گاه حیرانم گذارد گاه قربانم کند

    خرقه و سجاده بر من سدّ راه وحدت است

    کو جنونی کز لباس شید عریانم کند

    از تغافل‌های چشمت در خمار افتاده‌ام

    با نگاهت گو که باز از ناز مستانم کند

    کارم از حد رفت کو شوخی که بنماید به من

    گوشه چشمی که چون آیینه حیرانم کند

    مادر ایام ای قصاب دائم می‌دهد

    خون به جای شیر چون خواهد که مهمانم کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha