قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۳: گاه آبادم نماید گاه ویرانم کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گاه آبادم نماید گاه ویرانم کند چرخ سرگردان نمی دانم چه با جانم کند طعمه مور ضعیف ام عاقبت در زیر خاک گر به روی تخت هم دوش سلیمانم کند گاه بر صدرم نشاند گاه اندازد به خاک گاه حیرانم گذارد گاه قربانم کند خرقه و سجاده بر من سدّ راه وحدت است کو جنونی کز لباس شید عریانم کند از تغافل های چشمت در خمار افتاده ام با نگاهت گو که باز از ناز مستانم کند کارم از حد رفت کو شوخی که بنماید به من گوشه چشمی که چون آیینه حیرانم کند مادر ایام ای قصاب دائم می دهد خون به جای شیر چون خواهد که مهمانم کند قصاب کاشانی