به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دل من چون به هوای سفری برخیزد
مشت خاکی است که از رهگذری برخیزد
میشود دام هوا بهر گرفتاری او
زآشیانم اگر افتاده پری برخیزد
بر زمین چون گذری گوشه چشمی میدار
شاید از راه تو صاحبنظری برخیزد
پا مزن بر من دلسوخته زآن میترسم
که ز خاکسترم آن دم شرری برخیزد
پر مکرر شده خوب است که زین بعد فلک
بنشیند به زمین تا دگری برخیزد
خوبرویان چو گلش بر سر خود جای دهند
هر که چون غنچه ز یک مشت زری برخیزد
خبر از داغ دل لاله نداری قصاب
مگر از خاک تو خونین جگری برخیزد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.