کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دعوی لبت دمی که به مرجان کند در آب

    جای گهر به چشم صدف جان کند در آب

    چشمت اگر ز بند صورت فتند به بحر

    دلی ز یک نگاه چه طوفان کند در آب

    روشن کنند از تو صدف‌ها چراغ دل

    عکس رخت چو عزم چراغان کند در آب

    دریا زند چو فاخته از بال موج پر

    سرو قدت چو جلوه مستان کند در آب

    چون بگذرد حدیث تو امشب بر روی بحر

    شورش حباب را چو نمکدان کند در آب

    نه جرعه‌ای به خسته‌دلان ده چو می خوری

    بس درد را که لعل تو درمان کند در آب

    بی دام نیم قطره نماند در این محیط

    زلفت گهی که سلسله‌جنبان کند در آب

    دارد یگانه گوهر مقصود را به کف

    خود را شناوری که به قربان کند در آب

    قصاب از جگر کشی آهی که چون حباب

    خوبست خانمان تو ویران کند در آب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha