کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می‌رساند از ره ظلمت به منزل مور را

    آنکه پنهان در دل هر ذره دارد نور را

    وادی عشق است و اول ترک هستی گفته‌ام

    کرده‌ام بر خویشتن نزدیک راه دور را

    به نگردد از رفوکاری جراحت‌های دل

    بخیه بی‌نفع است زخم کاری ناسور را

    زهر چشمش را هجوم گریه‌ام در کار بود

    تلخی بادام او می‌خواست آب شور را

    کج‌روان را راستی باید که گردد دستگیر

    می‌شود رهبر عصا در وقت رفتن کور را

    ظالمان را آتشی جز حرص نتواند گداخت

    شعله‌ای باید که سوزد خانه زنبور را

    با سفال خویش هر کس می‌تواند ساختن

    می‌زند بر فرق قیصر کاسه فغفور را

    پنجه مژگان او قصاب چون بربود دل

    همچو شهبازیست کز جابر کند عصفور را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha