کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عکس روی تو چو در آینه جام افتاد

    عارف از خنده می در طمع خام افتاد

    حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد

    این همه نقش در آیینه اوهام افتاد

    این همه عکس می و نقش نگارین که نمود

    یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد

    غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید

    کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد

    من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم

    اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد

    چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار

    هر که در دایره گردش ایام افتاد

    در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ

    آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد

    آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی

    کار ما با رخ ساقی و لب جام افتاد

    زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت

    کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد

    هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است

    این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد

    صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی

    زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha