کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای که در کوی خرابات مقامی داری

    جم وقت خودی ار دست به جامی داری

    ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز

    فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری

    ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند

    گر از آن یار سفرکرده پیامی داری

    خال سرسبز تو خوش دانه عیشیست ولی

    بر کنار چمنش وه که چه دامی داری

    بوی جان از لب خندان قدح می‌شنوم

    بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری

    چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود

    می‌کنم شکر که بر جور دوامی داری

    نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود

    تویی امروز در این شهر که نامی داری

    بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود

    تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha