کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عمر بگذشت به بی‌حاصلی و بوالهوسی

    ای پسر جام می‌ام ده که به پیری برسی

    چه شکرهاست در این شهر که قانع شده‌اند

    شاهبازان طریقت به مقام مگسی

    دوش در خیل غلامان درش می‌رفتم

    گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی

    با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود

    هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی

    لمع البرق من الطور و آنست به

    فلعلی لک آت بشهاب قبس

    کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش

    وه که بس بی‌خبر از غلغل چندین جرسی

    بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن

    حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی

    تا چو مجمر نفسی دامن جانان گیرم

    جان نهادیم بر آتش ز پی خوش نفسی

    چند پوید به هوای تو ز هر سو حافظ

    یسر الله طریقا بک یا ملتمسی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha