کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی

    گفت بازآی که دیرینه این درگاهی

    همچو جم جرعه ما کش که ز سر دو جهان

    پرتو جام جهان بین دهدت آگاهی

    بر در میکده رندان قلندر باشند

    که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی

    خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای

    دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی

    سر ما و در میخانه که طرف بامش

    به فلک بر شد و دیوار بدین کوتاهی

    قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن

    ظلمات است بترس از خطر گمراهی

    اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل

    کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی

    تو دم فقر ندانی زدن از دست مده

    مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی

    حافظ خام طمع شرمی از این قصه بدار

    عملت چیست که فردوس برین می‌خواهی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha