کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
     

    ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی

    هر جا که روی زود پشیمان به درآیی

    هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش

    آدم صفت از روضه رضوان به درآیی

    شاید که به آبی فلکت دست نگیرد

    گر تشنه لب از چشمه حیوان به درآیی

    جان می‌دهم از حسرت دیدار تو چون صبح

    باشد که چو خورشید درخشان به درآیی

    چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت

    کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآیی

    در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد

    وقت است که همچون مه تابان به درآیی

    بر رهگذرت بسته‌ام از دیده دو صد جوی

    تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی

    حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مه رو

    بازآید و از کلبه احزان به درآیی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha