کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
     

    سحرگه ره روی در سرزمینی

    همی‌گفت این معما با قرینی

    که ای صوفی شراب آن گه شود صاف

    که در شیشه برآرد اربعینی

    خدا زان خرقه بیزار است صد بار

    که صد بت باشدش در آستینی

    مروت گر چه نامی بی‌نشان است

    نیازی عرضه کن بر نازنینی

    ثوابت باشد ای دارای خرمن

    اگر رحمی کنی بر خوشه چینی

    نمی‌بینم نشاط عیش در کس

    نه درمان دلی نه درد دینی

    درون‌ها تیره شد باشد که از غیب

    چراغی برکند خلوت نشینی

    گر انگشت سلیمانی نباشد

    چه خاصیت دهد نقش نگینی

    اگر چه رسم خوبان تندخوییست

    چه باشد گر بسازد با غمینی

    ره میخانه بنما تا بپرسم

    مآل خویش را از پیش بینی

    نه حافظ را حضور درس خلوت

    نه دانشمند را علم الیقینی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha