کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
     

    وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی

    حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی

    کام بخشی گردون عمر در عوض دارد

    جهد کن که از دولت داد عیش بستانی

    باغبان چو من زین جا بگذرم حرامت باد

    گر به جای من سروی غیر دوست بنشانی

    زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت

    عاقلا مکن کاری کآورد پشیمانی

    محتسب نمی‌داند این قدر که صوفی را

    جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی

    با دعای شبخیزان ای شکردهان مستیز

    در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی

    پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ

    کاین همه نمی‌ارزد شغل عالم فانی

    یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی

    کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی

    پیش زاهد از رندی دم مزن که نتوان گفت

    با طبیب نامحرم حال درد پنهانی

    می‌روی و مژگانت خون خلق می‌ریزد

    تیز می‌روی جانا ترسمت فرومانی

    دل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکن

    ابروی کماندارت می‌برد به پیشانی

    جمع کن به احسانی حافظ پریشان را

    ای شکنج گیسویت مجمع پریشانی

    گر تو فارغی از ما ای نگار سنگین دل

    حال خود بخواهم گفت پیش آصف ثانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha