کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
     

    در سرای مغان رفته بود و آب زده

    نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده

    سبوکشان همه در بندگیش بسته کمر

    ولی ز ترک کله چتر بر سحاب زده

    شعاع جام و قدح نور ماه پوشیده

    عذار مغبچگان راه آفتاب زده

    عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز

    شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده

    گرفته ساغر عشرت فرشته رحمت

    ز جرعه بر رخ حور و پری گلاب زده

    ز شور و عربده شاهدان شیرین کار

    شکر شکسته سمن ریخته رباب زده

    سلام کردم و با من به روی خندان گفت

    که ای خمارکش مفلس شراب زده

    که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای

    ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده

    وصال دولت بیدار ترسمت ندهند

    که خفته‌ای تو در آغوش بخت خواب زده

    بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم

    هزار صف ز دعاهای مستجاب زده

    فلک جنیبه کش شاه نصره الدین است

    بیا ببین ملکش دست در رکاب زده

    خرد که ملهم غیب است بهر کسب شرف

    ز بام عرش صدش بوسه بر جناب زده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha