کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
     

    سحرگاهان که مخمور شبانه

    گرفتم باده با چنگ و چغانه

    نهادم عقل را ره توشه از می

    ز شهر هستیش کردم روانه

    نگار می فروشم عشوه‌ای داد

    که ایمن گشتم از مکر زمانه

    ز ساقی کمان ابرو شنیدم

    که ای تیر ملامت را نشانه

    نبندی زان میان طرفی کمروار

    اگر خود را ببینی در میانه

    برو این دام بر مرغی دگر نه

    که عنقا را بلند است آشیانه

    که بندد طرف وصل از حسن شاهی

    که با خود عشق بازد جاودانه

    ندیم و مطرب و ساقی همه اوست

    خیال آب و گل در ره بهانه

    بده کشتی می تا خوش برانیم

    از این دریای ناپیداکرانه

    وجود ما معماییست حافظ

    که تحقیقش فسون است و فسانه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha