کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن یار کز او خانه ما جای پری بود

    سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود

    دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش

    بیچاره ندانست که یارش سفری بود

    تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد

    تا بود فلک شیوه او پرده دری بود

    منظور خردمند من آن ماه که او را

    با حسن ادب شیوه صاحب نظری بود

    از چنگ منش اختر بدمهر به در برد

    آری چه کنم دولت دور قمری بود

    عذری بنه ای دل که تو درویشی و او را

    در مملکت حسن سر تاجوری بود

    اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت

    باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود

    خوش بود لب آب و گل و سبزه و نسرین

    افسوس که آن گنج روان رهگذری بود

    خود را بکش ای بلبل از این رشک که گل را

    با باد صبا وقت سحر جلوه گری بود

    هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ

    از یمن دعای شب و ورد سحری بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha