کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود

    تا ابد جام مرادش همدم جانی بود

    من همان ساعت که از می خواستم شد توبه کار

    گفتم این شاخ ار دهد باری پشیمانی بود

    خود گرفتم کافکنم سجاده چون سوسن به دوش

    همچو گل بر خرقه رنگ می مسلمانی بود

    بی چراغ جام در خلوت نمی‌یارم نشست

    زان که کنج اهل دل باید که نورانی بود

    همت عالی طلب جام مرصع گو مباش

    رند را آب عنب یاقوت رمانی بود

    گر چه بی‌سامان نماید کار ما سهلش مبین

    کاندر این کشور گدایی رشک سلطانی بود

    نیک نامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار

    خودپسندی جان من برهان نادانی بود

    مجلس انس و بهار و بحث شعر اندر میان

    نستدن جام می از جانان گران جانی بود

    دی عزیزی گفت حافظ می‌خورد پنهان شراب

    ای عزیز من نه عیب آن به که پنهانی بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha