کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن که پامال جفا کرد چو خاک راهم

    خاک می‌بوسم و عذر قدمش می‌خواهم

    من نه آنم که ز جور تو بنالم حاشا

    بنده معتقد و چاکر دولتخواهم

    بسته‌ام در خم گیسوی تو امید دراز

    آن مبادا که کند دست طلب کوتاهم

    ذره خاکم و در کوی توام جای خوش است

    ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم

    پیر میخانه سحر جام جهان بینم داد

    و اندر آن آینه از حسن تو کرد آگاهم

    صوفی صومعه عالم قدسم لیکن

    حالیا دیر مغان است حوالتگاهم

    با من راه نشین خیز و سوی میکده آی

    تا در آن حلقه ببینی که چه صاحب جاهم

    مست بگذشتی و از حافظت اندیشه نبود

    آه اگر دامن حسن تو بگیرد آهم

    خوشم آمد که سحر خسرو خاور می‌گفت

    با همه پادشهی بنده تورانشاهم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha