کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید

    وجه می می‌خواهم و مطرب که می‌گوید رسید

    شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسه‌ام

    بار عشق و مفلسی صعب است می‌باید کشید

    قحط جود است آبروی خود نمی‌باید فروخت

    باده و گل از بهای خرقه می‌باید خرید

    گوییا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش

    من همی‌کردم دعا و صبح صادق می‌دمید

    با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ

    از کریمی گوییا در گوشه‌ای بویی شنید

    دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک

    جامه‌ای در نیک نامی نیز می‌باید درید

    این لطایف کز لب لعل تو من گفتم که گفت

    وین تطاول کز سر زلف تو من دیدم که دید

    عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق

    گوشه گیران را ز آسایش طمع باید برید

    تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد

    این قدر دانم که از شعر ترش خون می‌چکید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha