کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

    بسوختیم در این آرزوی خام و نشد

    به لابه گفت شبی میر مجلس تو شوم

    شدم به رغبت خویشش کمین غلام و نشد

    پیام داد که خواهم نشست با رندان

    بشد به رندی و دردی کشیم نام و نشد

    رواست در بر اگر می‌تپد کبوتر دل

    که دید در ره خود تاب و پیچ دام و نشد

    بدان هوس که به مستی ببوسم آن لب لعل

    چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد

    به کوی عشق منه بی‌دلیل راه قدم

    که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

    فغان که در طلب گنج نامه مقصود

    شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد

    دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور

    بسی شدم به گدایی بر کرام و نشد

    هزار حیله برانگیخت حافظ از سر فکر

    در آن هوس که شود آن نگار رام و نشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha