کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز درد عشق، دل و دیده خون گرفت مرا

    سپاه عشق، درون و برون گرفت مرا

    گرفت دامن من اشک و بر درش بنشاند

    کجا روم ز درد او که خون گرفت مرا

    کبوتر حرمم من، گرفت بر من نیست

    عقاب عشق ندانم، که چون گرفت مرا

    به سر همی رودم دود و من نمی‌دانم

    چه آتش است که در اندرون گرفت مرا

    زبانه می‌زند، آتش درون من زبان

    از آنکه دوست به غایت، زبون گرفت مرا

    ز بند زلف تو زد، بر دماغ من بویی

    نسیم صبح ز سودا، جنون گرفت مرا

    غم تو بود که سلمان نبود در دل او

    بر آن مباش، که این غم کنون گرفت مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha