کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم سر مست خوشت، فتنه هشیاران است

    هر که شد مست می عشق تو، هشیار، آن است

    در خرابات خیال تو خرد را ره، نیست

    یعنی او نیز هم از زمره هشیاران است

    دلم از مصطبه عشق تو، بویی بشنید

    زان زمان باز مقیم در خماران است

    عشق، باروی تو هر بوالهوسی، چون بازد؟

    عشق، کاری است که آن، پیشه عیاران است

    حال بیماری چشم تو و رنجوری من

    داند ابروی تو کو بر سر بیماران، است

    دارم آن سرکه سر اندر قدمت، اندازم

    وین، خیالی است که اندر سر بسیاران است

    شرح بیداری شبهای درازم که دهد

    جز خیال تو، که او مونس بیداران است

    در هوی و هوس سرو قدت، سلمان را

    دیده، ابری است، که خون جگرش، باران است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha