کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در زلف خویش پیچ و ازو حال ما بپرس

    حال شکستگان کمند بلا بپرس

    وقتی که پرسشی کنی اصحاب درد را

    ما را که کشته‌ای بجدایی، جدا بپرس

    حال شکستگان همه فی الجمله باز جوی

    چون من شکسته دل ترم اول مرا بپرس

    خونم بریخت چشم تو گو از خدا بترس

    آخر چه کرده‌ام ز برای خدا بپرس

    خون میرود میان دل و چشم من بیا

    بنشین میان چشم و دل ماجرا بپرس

    خواهی که روشنت شود احوال درد ما

    درگیر شمع را وز سر تا به پا بپرس

    جانها به بوی وصل تو بر باد داده‌ایم

    گر نیست باورت ز نسیم صبا بپرس

    کردم سوال دل ز خرد گفت ما از و

    بیگانه‌ایم این سخن از آشنا بپرس

    تو پادشاه حسنی و سلمان گدای توست

    ای پادشاه حسن ز حال گدا بپرس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha