کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیمار و بر افتاد نفس دوش سحرگه

    پیغام تو آورد صبا سلمه الله

    چون خاک رهم بود قراری و سکونی

    باد آمد و بر بوی توام می‌برد از ره

    باد سحر از بوی تو بخشید مرا جان

    بادم به فدای قدم باد سحرگه

    ای خیل خیالت سر زلفت به شبیخون

    هر نیم شبی بر سر من تاخته ناگه

    از شرم عذار تو برآورده عرق گل

    وز فکر جمال تو فرو رفته به خود مه

    بگریست به خون جگر و زار بنالید

    در نامه چو شد خامه ز حال دلم آگه

    حال من شوریده چه محتاج بیان است

    رنگ رخ من بین که بیانی است موجه

    از خاک رهم خوارتر افتاده ه کویت

    سلمان نه فتاده است که بر خیزد ازین ره

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha