کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گراز دور الستت هست جامی باقی ای ساقی

    بیا بشکن که مخمورم، خمارم زان می باقی

    من از عشق تو می‌میرم، بگو: کاخر چه تدبیرم؟

    که زد مار غمم بر دل نه تریاق است و نه راقی

    ز تاب لعل و آب می، فکندی آتشی بر ما

    تو در ما آخر این آتش چرا افکندی ای ساقی؟

    به دردی کن دوای من که بیماران عشقت را

    کند درد تو درمانی کند زهر تو تریاقی

    ز شرح شوق دیدارت، مقصر شد زبان من

    قلم را بر تراشیدم که گوید حال مشتاقی

    من از شوق تو چون پروانه می‌سوزم چرا یک شب

    دلت بر من نمی‌سوزد، نه آخر شمع عشاقی؟

    تو داری طاق ابرویی که جفتش نیست در عالم

    تویی آنکس که در عالم، به جفت ابروان طاقی

    نکو رویی و بدخویی، رفیقانند و من باری

    تو را چندانکه می‌بینم، سراپا حسن اخلاقی

    ز مهر روی او عمری است تا دم می‌زنی سلمان

    به مهرش صادقی چون صبح از آن مشهور آفاقی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha