به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مفتاح فتوح از در میخانه طلب کن
کام دوجهان از لب جانانه طلب کن
آن یار که در صومعه جستی و ندیدی
باشد که توان یافت به میخانه طلب کن
در کوی خرابات گرم کشته بیابی
رو خون من از ساغر و پیمانه طلب کن
مقصود درین ره به تصور نتوان یافت
برخیز و قدم در نه و مردانه طلب کن
عاشق چو مجرد شد و دل کرد به دریا
گو در دل دریا رو و دردانه طلب کن
عشاق طریق ورع و زهد ندانند
زهد و ورع از مردم فرزانه طلب کن
ترک غم و شادی جهان غایت عقل است
سر رشته این کار ز دیوانه طلب کن
ای دل تو اگر سوخته منصب قربی
پروانه این شغل ز پروانه طلب کن
سر سخن عشق تو در سینه سلمان
گنجی است نهان گشته ز ویرانه طلب کن
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.