کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نداشت این دل شوریده تاب سودایش

    سرم برفت و نرفت از سرم تمنایش

    به نرد درد چو وامق نبود مرد حریف

    هزار دست پیاپی ببرد عذرایش

    کسی نتافت از و سر چو زلفش از بن گوش

    سیاه روی درآمد فتاد و در پایش

    غمش ز جای خودم برد و خود چه جای من است

    که گر به کوه رسد، برکند دل از جایش

    رخ مرا که برو سیم اشک می‌آید

    بیان عشق عیان می‌شود ز سیمایش

    نهفته داشت دلم راز عشق چون غنچه

    هوای دوست دمش داد و کرد رسوایش

    دل مرا که امروز رنجه داشت چه غم

    دلم خوش است که خواهد نواخت فردایش

    همه امید به آلا و رحمتش دارد

    وجود من که ز سر تا بپاست آلایش

    گناهکار و فرومانده‌ام ببخش مرا

    که هست بر من بیچاره جای بخشایش

    سواد هستی سلمان ز روی لوح وجود

    رود ولیک بماند نشان سودایش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha