به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چون تحمل میکند تن صحبت پیراهنش
چون کند افتاده است آن این زمان در گردنش؟
دست در گردن که یار کرد با او یا که یافت
جز ره پیراهن دولت زهی پیراهنش
سوختم در آتشش چون عود و زانم بیم نیست
بیم آن دارم که دود من بگیرد دامنش
قوت صبرم چو کوهی بود از آن کاهی نماند
بس که عشقش میدهد بر باد جو جو خرمنش
هر دم از شوق تو عارف میدهد جانی چو جام
باز ساقی میکند روشن روانی در تنش
حاجی ار در کوی او یابد مقامی از حرم
روی بر تابد بگردد بعد از آن پیراهنش
جست دل راهی کزان ره پیش باز آید نهان
بر دو چشم انگشت را بنمود راهی روشنش
من غبار راه یارم یار چون آب حیات
شکر ایزد را که بر خاطر نمیآید منش
یار میجویی رفیق توست و اینک میرود
خیز همچون گرد سلمان دست در گردن زنش
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.