کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر سر کوی غمش، بی سروپا باید رفت

    گاه با خویش و گه از خویش جدا، باید رفت

    تا به مقصود از این جا که تویی، یک قدم است

    قدمی از پی مقصود، فرا باید رفت

    رهبری جو، که درین بادیه هر سوی رهی است

    مرد سرگشته چه داند که کجا باید رفت

    تا نگویی سفر صوب حجازست صواب

    وقت باشد که تو را راه خطا، باید رفت

    عاشقان را چو هوای حرم کعبه بود

    بر سر خار مغیلان به صفا، باید رفت

    تا غبار سر کویت نشوم، ننشینم

    وگرم خود همه بر باد هوا، باید رفت

    خنک آن دم، که به بوی سر زلف تو مرا

    به فدای قدم باد صبا، باید رفت

    غرض از کعبه و بتخانه تویی سلمان را

    چه کنم خانه پی خانه خدا باید رفت

    نقد گنجینه آن خانه، چو در سینه ماست

    به گدایی به در خانه، چرا باید رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha