به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ز صبا سنبل او دوش به هم بر میشد
وز نسیمش همه آفاق معطر میشد
ز سواد شکن زلف به هم بر شدهاش
دیدم احوال جهانی که به هم بر میشد
ز دل و دیده نمیرفت خیالت که مرا
با دل و دیده خیال تو برابر میشد
دهن از یاد تو چون غنچه معطر میگشت
سینه از مهر تو چون صبح منور میشد
آهم از سینه، چو عیسی، به فلک بر میرفت
اشکم از دیده، چو قارون به زمین برمیشد
بنشستم که فراقت به قلم شرح دهم
شرح می دادم و طومار به خون تر میشد
به گلم پای فرو رفته، چندانکه زغم
میزدم دست به سر پای فروتر میشد
روز اول که سر زلف تو را سلمان دید
دید کش جان و دل و دیده در آن سر میشد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.