کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سر سودای تو هرگز ز سر ما نرود

    برود این سر سودایی و سودا نرود

    پرتو نور تجلی رخت، ممکن نیست

    که اگر کوه ببیند دلش از جا نرود

    پای سست است و رهم دور از آن می‌ترسم

    که سر من برود در طلب و پا نرود

    هر که را گوشه دل خلوت خاص تو بود

    دلش از گوشه خلوت به تماشا نرود

    عشقت آمد به سرم و زمن مسکین بستند

    عقل و دین هر دو و دانم که بدینها نرود

    سیل خون دل ما می‌رود از دیده بگو

    با خیال تو که در خون دل ما نرود

    ما دلی ناسره داریم به بازار غمت

    درم قلب ندانم برود یا نرود؟

    چند گویی که دلم رفت به خوبان سلمان!

    دیده بر دوز و دل از دست مده تا نرود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha