کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می‌کشم خود را و بازم دل بسویش می‌کشد

    مو کشان زلفش مرا در خاک کویش می‌کشد

    می‌برد حسنش به روی دلستان هر جا دلی است

    ورنه می‌آید دل مسکین به مویش می‌کشد

    ما چو بید از باد می‌لرزیم از آن غیرت که باد

    می‌کشد در روی او برقع ز رویش می‌کشد

    باغ حسنش باد سبز و باردار و دم به دم

    دیده‌ام از تاب دل آبی به جویش می‌کشد؟

    گل چه می‌داند که بلبل را فغان از عشق او

    هر چه می‌گوید صدا گفت و گویش می‌کشد؟

    می‌کشیدم کوزه دردی ز دست ساقیی

    کین زمان هر صوفی صافی سبویش می‌کشد

    شمه‌ای از حال من شاید که آن دل بشنود

    این تن مسکین به بیماری ببویش می‌کشد

    خوی او هست از دهانش تنگ‌تر، وین ناتوان

    بار بر دل تنگ تنگ از دست خویش می‌کشد

    آرزویی نیست سلمان را به غیر از روی دوست

    چون کند چون دوست خط بر آرزویش می‌کشد؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha