کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر ذره که عکسی، ز رخ یار، ندارد

    با طلعت خورشید بقا، کار ندارد

    کوه و کمر و دشت، پر از نور تجلی است

    لیکن همه کس، طاقت دیدار ندارد

    در دل تویی و راز تو غیر از تو و رازت

    کس راه درین پرده اسرار ندارد

    دامن مکش از من، که رفیق گل نازک

    خارست و گل از صحبت او عار ندارد

    بلبل همه شب در غم گل بر سر خار است

    گو گل مطلب هر که سر خار ندارد

    در آینه‌اش، جمله خلایق نگرانند

    فی‌الجمله، یکی، زهره گفتار ندارد

    هر آینه دارد طرف روی تو، زنگار

    آن آینه کیست، که زنگار ندارد

    دریاب که افتاد، زناگه، به دیارت

    بیمار و غریب این دل و تیمار ندارد

    در چشم تو زهاد نمایند، که چشمت

    مست است و غم مردم هشیار ندارد

    دارم غم جان و دل بیمار و در این حال

    آنکس کندم عیب، که بیمار ندارد

    آورد به کفر شکن زلف تو، سلمان

    اقرار و بدین کیش، کس انکار ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha