کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مشک ریزان می‌جهد، باد صبا از کوی دوست

    شاخه‌ای گویی ربودست، از خم گیسوی دوست

    دوست می‌دارم نسیم صبح، راکو، در هوا

    تا نفس می‌‌آیدش، جان می‌دهد بر بوی دوست

    دوست را هر دو جهان، گر چه هوا دارند و من

    دوستر می‌دارم، از هر دو جهان یک موی دوست

    جان به رشوت می‌دهم، باشد که بگشاید، نقاب

    چون کنم نتوان به جانی باز کردن روی دوست

    منصب سکان دولت گوی خوبی می‌زند

    آن سر صاحب سعادت کوکه گردد کوی دوست

    یار، در میدان دولت خانه وصلم، چو نیست

    می‌کنم آمد شدی، پیش سگان کوی دوست

    دوست دشمن پرور است ای دوستان تدبیر چیست

    خوی او این است و من خو کرده‌ام با خوی دوست

    ور به زورم می‌کشد یا می‌کشد، او حاکم است

    من ندارم، زور دست و پنجه و بازوی دوست

    دوستان گویند: سلمان باز کش خود را ازو

    می‌کشم خود را و بازم می‌کشد دل سوی اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha