کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یار ما را یار بسیارست تا او یار کیست

    دل بسی دارد ندانم، زان میان، دلدار کیست

    خاک پایش را تصور می‌کند در چشم خویش

    هر کسی تا کحل چشم دولت بیدار، کیست

    میدهم جان و ستانم عشوه، این داد و ستد

    جز که در بازار سودای تو، در بازار کیست

    خواستم مردن به پیشش گفت رویش کار خود

    کین نه کار توست ای جان و جهان پس کار کیست

    جان من چون چشم او بیدار شد، گیرم که هست

    جان من بیمار چشمش، چشم او بیمار کیست

    کاشکی دیدی، گل رخسار خود در آینه

    تا بدانستی که در پای دل من، خار کیست

    دل ز سلمان برد و خونش خورد و می‌گوید کنون

    کار عالم بین، که چون کار من بیکار کیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha