کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا در بحر و دریا شو رها کن این من و ما را

    که تا دریا نگردی تو ندانی عین دریا را

    اگر موجت از آن دریا درین صحرا کشد روزی

    چنانت غرقه گرداند که ناری یاد از صحرا

    اگر امواج دریا را بجز دریا نمی بینی

    یقین دانم که نتوانی مسما دید اسما را

    چو واحد کردی اعدادت نشاید سر بسر واحد

    چو فردائی یکی بینی پری و دی فردا را

    ز کثرت سوی وحدت شو ز وحدت سوی کثرت آی

    ز راه وحدت و کثرت توان دانستن اسما را

    چه دانی زیر و بالای زمین و آسمان چون تو

    ندید استی تو ور خود زیر بالا را

    چو مستی نسخه جانان فرو رو در خود و ادوان

    ز پنهانی و پیدائیست این پنهان و پیدا را

    الا ایمغربی عنقای مغرب را اگر گوئی

    برون از مشرق و مغرب بباید جست عنقا را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha